کد خبر: ۵۸۳۸
۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰

بازار یخ‌فروش‌های "محمدآباد" هنوز داغ است!

داخل یخ‌هایی که از یخدان‌های قدیمی مشهد تهیه می‌شد، همه‌چیز از گربه یخ‌زده تا پوست گوسفند و لاشه پرنده پیدا می‌شد!

صبح یکی از روز‌های گرمترین ماه سال یعنی مرداد عزم‌مان را جزم می‌کنیم تا سری به یخ‌فروش‌های بزرگراه بسیج بزنیم. جایی که بار‌ها تابلو‌های آبی‌شان را هنگام عبور از این بزرگراه دیده‌ایم و حتی ادعای شهرداری مبنی‌بر کار غیربهداشتی و بدون مجوز آن‌ها را هم شنیده‌ایم.

پایانی‌ترین نقطه خیابان محمدآباد، همان جایی است که سه تابلوی بزرگ آبی رنگ با خط درشت و سفید «یخ» به فاصله صدمتر از یکدیگر خودنمایی می‌کنند. هیچ صدایی جز ماشین‌های عبوری بزرگراه و سرخوردن آهن روی یکدیگر (بازشدن در یخچال‌ها) نمی‌آید.

پیرمردی با مو‌های سفید، صورتی آفتاب‌سوخته و سیگار به دست جلوی یکی از همین تابلو‌های آبی ایستاده است. یکی از همین یخ‌فروش‌هاست که به شکل شبانه روزی کار می‌کند.

کمی آن‌طرف‌تر تابلوی آبی دیگری درست با مشخصات تابلوی اول دیده می‌شود، اما نه بر سردر مغازۀ حاشیۀ خیابان بلکه بر سردر حیاطی که دو سه‌پله‌ای در زمین بیشتر فرو رفته. در باز است و کسی هم دور و بر یخچال یخ داخل حیاط مسکونی دیده نمی‌شود.

درست به فاصله کمتر از ۵۰ متر از همین محوطۀ تابلوی بزرگ آبی دیگری کنار سوپرمارکت بالارفته، با این تفاوت که کنار آن کاغذ سیاه‌وسفید با عکس مردی حدود ۳۵ ساله هم دیده می‌شود. کاغذی که نشان از پروانه کسب مالک برای عرضه نوشابه و یخ دارد.

خیابان محمدآباد سر صبح خلوت است، اما جلوی این یخ‌فروشی‌ها شلوغ. به فاصله ۵ تا ۱۰ دقیقه خودرویی روی ترمز می‌زند، قالبی یخ می‌خرد و می‌رود.

در حقیقت این موارد تمام آن چیزی است که در ظاهر این یخ‌فروشی‌ها دیده می‌شود. اما آنچه که ما را به محل این یخ‌فروشی‌ها کشانده پیامک‌های مردمی مبنی‌بر فعالیت غیربهداشتی آن‌هاست. البته که یخ‌فروشان آن را قبول نداشته و تأکید دارند که تاکنون نه بهداشت به آن‌ها گیر داده و نه مردم محلی گلایه‌ای کرده‌اند.

 

یخ‌های قدیم گربه هم داشت!

 

یخ‌فروش اول و جعبه‌های نوشابه

اولین یخ‌فروشی جایی است چسبیده به سوپرمارکتی نبش بسیج ۱۵. در یخچال بسته و چند جعبۀ رنگارنگ نوشابه جلوی آن قرار دارد. جعبه‌هایی که گویا یخ‌ها روی آن قرار می‌گیرند تا تکه‌تکه شده و حمل شوند. این تنها یخچالی است در انتهای محمدآباد که مالکش، پروانه کسبش را به عنوان مجوز چاپ کرده و با چسب بالای در یخچال چسبانده است.

یخچال را سوپرمارکت کناری اداره می‌کند که از زمین خاکی و خشک جلوی در آن مشخص است از صبح تا ساعت ۸ و نیم چندان کاسب نبوده است.

یخ‌فروش دوم و سرویس بهداشتی

دومین یخ‌فروشی به فاصله ۵۰ متر از اولی قرار دارد. درواقع کل این یخ‌فروشی یخچال بزرگی است که درست جلوی پله‌های حیاط و کنار سرویس بهداشتی جانمایی شده است. آن طرف یخچال خودرویی پارک و کمی عقب‌تر هم در ورودی خانه است. خبری از مجوز و مالکش نیست.

سراغش را که از سوپرمارکت نبش حیاط می‌گیریم، می‌گوید «صاحب اصلی‌اش نیست، اما اگر یخ می‌خواهید در خدمت‌تان هستم.». این یخ‌فروشی هم مثل اولی توسط صاحب سوپرمارکت اداره می‌شود.

 

یخ‌های قدیم گربه هم داشت!

 

یخ‌فروش سوم و آب‌های جمع‌شده جلوی مغازه

سومین یخ‌فروشی آن‌طرف بوستان انتهایی محمدآباد قرار دارد. درست چسبیده به میوه‌فروشی. خلاف یخ‌فروشی‌های قبلی، مالکش روی صندلی در نزدیکی آن، رو به سوی آفتاب  نشسته است. پیرمردی آفتاب‌سوخته و سیگار به دست.

بیشتر از یخ‌فروش‌های اول و دوم مشتری دارد که آب‌های جمع‌شده جلوی یخچالش گویای همین امر است. جلوی یخچالش را با جعبه‌های رنگی نوشابه تزئین کرده است. جعبه‌هایی که روی هم چیده‌شده، تخته چوب ضخیمی رویشان قرار گرفته و قالب یخ بزرگی تاجشان شده است. قالبی در حال آب شدن.

به فاصله ۱۰ تا ۱۵ دقیقه خودرویی جلوی یخ‌فروشی پیرمرد روی ترمز می‌زند. پیرمرد هم با دستی که سیگار ندارد، زبانه‌های پرسروصدای در یخچال را باز می‌کند. پردۀ آبی را کنار می‌زند و با چنگک قالبی را جلو می‌کشد.

قالب درست جلوی پاهایش و همان‌جایی که با کفش وارد شده، می‌ایستد. سیگار را کنار لب جاگیر می‌کند و دودستی قالب را برمی‌دارد و تحویل مشتری می‌دهد. پولش را که می‌گیرد، تکه‌های باقی‌مانده یخ را در کف یخچال که هنوز جای کفش روی آن دیده می‌شود، می‌سراند و در را می‌بندد.

سر مردم کلاه می‌گذارند

تمام آنچه که در یک ساعت حضورمان از فعالیت یخ‌فروش‌ها دیدیم، همان چیز‌هایی است که مردم محمدآباد از ۳۰ سال قبل نظاره‌گر آن بوده و بار‌ها دیده‌اند. از‌همین‌روست که تا می‌نشینیم پای صحبت‌های یکی از قدیمی‌های این خیابان صحبتش را با عنوان کار «غیربهداشتی» شروع می‌کند.

این شهروند که دوست ندارد در گزارشمان اسمی از او ببریم، از این فعالیت چنین می‌گوید: «یخ‌فروش اصلی محمدآباد آقا ماشاءا... است که سابقۀ چندین ساله فعالیت را دارد. بقیه این یخ‌فروش‌ها چندان سابقه‌ای ندارند. اهالی هم چندین سال است با فعالیت آن‌ها کنار آمده و مشکلی ندارند.».

او ادامه می‌دهد: تنها گلایۀ من از نوع فعالیت آن‌هاست؛ چراکه با فروش یخ صنعتی به عنوان یخی برای نوشیدن آب سرد، سر مردم کلاه می‌گذارند.

یخ صنعتی موادی دارد که برای بدن انسان مضر است و این درحالی است که این یخ‌فروشان برای سود خودشان این موارد را به خریدارانشان نمی‌گویند و همان یخی را که به کاسبان می‌دهند تا روی مرغ و ماهی بریزند، همان را داخل کولمن‌های مردم می‌اندازند تا آب سردش را در این روز‌های گرم بنوشند.

حضور پشه‌های یخی

شهروند دیگری که ۶ سال از سکونتش در این خیابان می‌گذرد نیز از پشه‌های یخی برایمان چنین می‌گوید: «یخ‌فروشی هم کاسبی همچون سوپرمارکت، ابزار‌فروشی و‌... است و نمی‌شود جلوی کارکردن یک‌نفر را گرفت. به خاطر همین من با خود این شغل و فعالیتش در محمدآباد مشکلی ندارم، اما چون در مواردی بهداشت رعایت نمی‌شود، نگران آلوده‌شدن محیط زندگی‌ام هستم.

به عنوان مثال از‌آنجایی‌که این یخ‌فروش‌ها برای نشان دادن کارشان یخ را روی جعبه می‌گذارند، گرمای هوا باعث ذوب و جمع‌شدن آب‌ها جلوی مغازه می‌شود. از طرف دیگر بعضی خریداران در همین محل روی قالب یخی که خریده‌اند، آب می‌ریزند که باز هم این آب روی زمین جمع می‌شود. همین آب‌های جمع‌شده سر ظهر محل جمع‌شدن پشه‌ها می‌شود که اسمش را گذاشته‌ایم «پشه‌های یخی.».

طبق گفته‌های این شهروند شاید این پشه‌ها به اندازۀ سالک خطرناک نباشند، اما مخزن آلودگی هستند و اهالی هم نگران شیوع بیماری به واسطه آن‌ها هستند.


تصادف یخی

یکی دیگر از اهالی این خیابان هم از فعالیت این یخ‌فروش‌ها بخش تصادفش را انتخاب و تعریف می‌کند: «۷ سال هست که در این خیابان کاسبی می‌کنم و همیشه تا تصادفی در صدمتری می‌شود، همۀ یخ‌فروش‌ها را عامل آن می‌دانند.»

رمضان از شلوغی و ترافیک سر ظهر بین بزرگراه بسیج ۱۵ تا ۲۳ یاد می‌کند و می‌گوید: «ظهر‌ها هم تصادف‌ها بیشتر می‌شود و هم ترافیک در این محدوده که عامل آن یخ‌فروش‌ها هستند.».

 

یخ‌های قدیم گربه هم داشت!

 

مردم خودشان یخ بهداشتی نمی‌خرند

بعد از شنیدن این صحبت‌ها و آنچه از فعالیتشان دیده بودیم، سراغ خود یخ‌فروش‌ها رفتیم. اولین یخ‌فروشی درست در نزدیک‌ترین نقطه به تابلوی بسیج ۱۵ جوابی برای سؤالاتمان نداشت و فقط با یک جمله که «اگر یخ غیربهداشتی است، چرا مردم برای قالب قالبش پول می‌دهند»، بدرقه‌مان کرد.

دومین یخ‌فروش هم خودش را شاگرد خواند که اجازۀ صحبت ندارد و حتی مالک یخ‌فروشی هم پشت تلفن حاضر به صحبت نشد.

سومین یخ‌فروش، اما همه‌چیز را گردن خود خریداران انداخت که تمایل به خرید یخ غیربهداشتی دارند.

 

مردم حاضر به دادن پول زیاد برای یخ نیستند

ماشاءا... زنگی‌گل‌ختمی همین یخ‌فروش قدیمی محمدآباد که سابقۀ ۳۴ سال کار یخ‌فروشی دارد، سؤالمان برای فعالیت غیربهداشتی را چنین پاسخ می‌دهد: «یخ غیربهداشتی (صنعتی) می‌فروشیم، اما کارمان غیربهداشتی نیست.».

او ادامه می‌دهد: «من هر روز ساعت چهار صبح یخ‌ها را از محل اصلی خود در خیابان امام‌خمینی (ره) می‌خرم و در این یخچال انبار می‌کنم تا خریدارش پیدا شود. از یخی هم که می‌خرم مطمئنم و با خودم می‌گویم اگر غیربهداشتی باشد چرا واحد تجاری مربوط به پادگان ارتش عرضه‌کنندۀ آن باشد.

از طرف دیگر ما یخ‌فروش‌ها یخ را به دو قسمت غیربهداشتی (صنعتی) و بهداشتی (مصرفی) تقسیم می‌کنیم. از یخ غیربهداشتی برای مکان‌هایی که چرم‌سازی دارند یا نگهداری مرغ‌وماهی کشتار‌شده و موارد مشابه استفاده می‌شود و از بهداشتی هم برای خوردن.

این دو عنوان را هم روی تابلو بزرگ نوشته‌ام تا مردم بدانند یخ بهداشتی و غیربهداشتی دارد، اما خود مردم تمایلی به خرید یخ بهداشتی برای خوردن ندارند. آن هم به دلیل قیمت زیادی که دارد.».

ماشاءا... حرف‌هایش را از قیمت یخ‌ها سر می‌گیرد و می‌گوید: «من هر قالب یخ صنعتی را ارزان‌تر از بقیه جا‌ها و به قیمت پنج هزار تومان می‌فروشم، این درحالی است که هر بستۀ کوچک یخ بهداشتی سه هزار و ۵۰۰ تومان است؛ یعنی اگر کسی بخواهد برای پرکردن یک کولمن کوچک یخ بهداشتی بخرد، باید ۷ هزار تومان بپردازد، اما با دو هزار تومان می‌تواند همان کولمن را با یخ غیربهداشتی پر‌کند. به خاطر همین تفاوت قیمت است که کسی حاضر به پرداخت پول زیاد برای یخ نیست.».

او تصریح می‌کند: «البته من به خیلی از خریدارانم که می‌دانم یخ را برای خوردن می‌خواهند، از ضرر‌های آشامیدن آب سرد یخ غیربهداشتی می‌گویم، اما جواب همۀ آن‌ها یکی است: «گور بابای بهداشت. تا حالا همین‌ها رو خوردیم و نمردیم.»».

 

هم کارت بهداشت دارم و هم مجوز

تا پای حرف فعالیت بدون مجوز به میان می‌آید، ماشاءا... با تأکید بر اینکه تاکنون اخطاری از بهداشت نگرفته، می‌گوید: «من با بقیۀ یخ‌فروش‌های اینجا کاری ندارم، اما خودم برای فعالیتم در یخ‌فروشی هم کارت بهداشت گرفته‌ام و هم مجوز از اعضای دورۀ دوم شورای اسلامی شهر مشهد.».

ماشاءا... همچون دو یخ‌فروش دیگر، وجود هر تصادفی را در مقابل یخ‌فروشی‌ها تکذیب می‌کند و می‌گوید: «اگر تصادفی هم صورت گرفته، در لاین اصلی بزرگراه بوده نه فرعی که از جلوی یخچال‌های ما می‌گذرد.».

او اضافه می‌کند: «مردم این تصادف‌ها را از خودشان می‌سازند، چون نمی‌خواهند ببینند ما از یخ‌فروشی درآمد برمی‌داریم. به خاطر همین اعلام می‌کنم اگر کسی فیلمی بیاورد که در مقابل یخ‌فروشی من تصادفی از سر پارک خودرو‌های خریدار صورت‌گرفته، هم جایزه می‌دهم و هم خسارت تصادف را به گردن می‌گیرم.».

 

تا زمستان لوله‌گذاری می‌کنم که پشه‌ای نماند

مقابل مغازۀ ماشا‌ء‌ا... از هرجای دیگری پرآب‌تر است. همان آب‌هایی که مردم عامل تجمع پشه‌ها می‌دانند. خودش در این باره توضیح می‌دهد: «واقعیت این است که تاکنون کسی گلایۀ این آب‌های جمع‌شده را از من نکرده، اما همین‌جا قول می‌دهم تا سر زمستان لوله‌گذاری کنم تا دیگر آبی در این محل جمع نشود.».

ماشاءا... از آن یخ‌فروش‌های قدیمی است که با وجود سن زیادش این روز‌ها از سر عشق این کار را می‌کند. طوری‌که خودش تعریف می‌کند از ۷ سالگی در اطراف حرم روی گاری یخ می‌فروخته است.

یخ‌هایی که از یخدان‌های مشهد تهیه می‌شد و داخلش هم همه‌چیز از گربه یخ‌زده تا پوست گوسفند و لاشه پرنده هم پیدا می‌شد: «شاید باورتان نشود با همین وجود کسی از خوردن آب خنک یخ مریض نمی‌شد، چون یخ مثل صابون چیزی را به خودش جذب نمی‌کند و نگه نمی‌دارد. من هم در ۴ تا ۵ دهۀ فعالیتم کسی را ندیدم که از خوردن یخ حتی همان غیربهداشتی‌اش مریض شود.».



* این گزارش د‌وشنبه ۱۶مرداد ۹۶ در شمـاره ۲۵۵ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر